اندر حکایات دوران تدریسم 1
 
پارسیس کامپیوتر
آنچه میدانیم یک قطره است،آنچه نمیدانیم یک اقیانوس،باسفربه دنیای پارسیس،جرعه ای بیشتر از اقیانوس علم بنوشیم

ورودم به حرفه مقدس معلمی

سلام خوبید؟ قبل از اینکه این روزای درس و امتحان بیاند با خودم تصور می کردم که خیلی آزادمو کلی برنامه چیده بودم برای اوقات فراغت!!!!!متعجب

ولی خب زیادم اوقات فراغت نشد،منم به کارا کار نداشته باشم اونا میاند سراغم،نمی دونم آزمایشی رادیوگرافی ای چیزی هست بتونه چک کنه بدنم آهنرباست یا نه؟! اونم آهنربایی که هرجا کار و مشغله هست سریع اتومات سمت خودش جذب میکنه!!!

خب اندر حکایات این روزا باید بگم خیلی زود آموزش پرورش دوره ضمن خدمت برامون گذاشت، دوره قشنگی بود دست بانیش طلا که نذاشت وقتمون به بطالت بگذره الحق و الانصاف از نادر دوره هایی بود که هم زمان برگزاریش مناسب بود و هم استادش...

تو این دوره ضمن خدمت همکار سال اول تدریسمو دیدم وای تا دیدمش تمام انرژی و شیطنتای اون روزا ی باره عین فیلم از ذهنم عبور کرد وای چه روزایی بود اون روزالبخند جوونی و شیطنت تو وجود همه همکارا موج می زد... تضاد صدای بلند خنده همکارا زنگای تفریح و جدیتشون سرکلاس کاملا نشان از شور جوونیشون داشت که فقط سرکلاس مهارش می کردند...

این دوره ضمن خدمت و دیدن همکار سالهای اول تدریسمون منو برد به سال اول،آزمون جذب نیروی آموزش و پرورش و استرس اون روزای انتظار برای اعلام نتایج...

من همیشه ی موضوع رو به هنرجوهام میگم و اون اینکه همیشه آرزوهای قشنگ داشته باشید چون شاید خودمون ی روزی اونا رو فراموش کنیم ولی خدا هرگز فراموششون نمی کنه و ی روز با تمام عشق و مهرش آرزوی فراموش شده مون رو برآورده می کنه و بقول ما امروزیا سوپرایزمون می کنه 

قصه آرزوی فراموش شده کودکی منو سوپرایز خدای مهربونیا؛ قصه تابستون سالیه که از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم(تابستون سال 81)... عموم از مسافرت برگشته بود و اومده بودند خونه مون گفتند آموزش پرورش آزمون جذب نیرو گذاشته و امروز روز آخره ثبت نامشه...با همین ی جمله به یکباره خاطرات کودکی و عشق معلمیم تو ذهنم تداعی شد و با پدر راهی شدیم ببینیم قضیه چیه و شرایطش!!! گفتند آزمون جذب فارغ التحصیلان فنی هستش!!! وای دقیقا رشته کامپیوتر، خیاطی و معماری می خواستند باورم نمی شد اونقدر ذوق زده بودم که نمی دونم چطور تا ظهر یک سری مدارک نصفه و نیمه رو جور کردمو بردم سازمان،جالب ابنجا بود چون تازه فارغ التحصیل شده بودیم مدرک تحصیلی نداشتم و وقت هم نبود برم از دانشگاه بگیرمگریهفقط نمی دونم از کجا ی ریزنمرات از دانشگاه دستم بود که نشون می داد دانشجوی رشته کامپیوتر هستم،با توکل و دلهره دم در اتاق ثبت نام ایستاده بودم زیر لب ذکر میگفتم که به مدرکم بقوا امروزیا گیر ندند و بذارند ثبت نام کنم، که یدفه دیدم نفر قبل ما هم مدرک نداشت و با ی نامه اومده بود ، قبلا اومده بود و بهش گفته بودن شما ی نامه بیار که چند واحد گذروندی!!! وقتی که نوبتم شد و مدارکم رو گرفتند متوجه شدم آزمون فقط برای فارغ التحصیلان نیست و  در تبصره های آزمون حد نصابی برای واحدهای گذرونده شده تعریف شده و خدایی بود که اون لیست ریزنمراتی که دستم بود بیشتر از مقدار مورد نیاز آزمون، واحد درسی پاس کرده بودمخندهباورم نمی شد خان اول یعنی ثبت نام رو پشت سر گذاشتم واااااااااااااااااااای در کل چه روزی بود ترکیبی از ذوق و استرس



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           

درباره وبلاگ


وبلاگ آموزشی و تشریح عملکردهای سالانه
آخرین مطالب
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 1399
بازدید کل : 237995
تعداد مطالب : 222
تعداد نظرات : 164
تعداد آنلاین : 1



انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس